نفس گیر و روح پرور
سیزده و چهارده ماهگیت رو نفهمیدم چطور طی شد و ثبتش نکردمش, بس که دنبالت میدوم آقا کوچولو! در واقع یا من بدنبال تو میدوم یا تو دنبال من میدوی کوالا. حسابی بهم چسبیدی و منم نگران که چطور از پس این وابستگیت برآم. همه ی امیدم اینه که به وقتش راه خودت رو می یابی و ازم جدا میشی و الان وظیفه ی مادری من اینه که حسابی بهت محبت کنم تا سیر عاطفه شی. اگه به آشپزی بپردازم که باید سرآشپز اهورا تنگ بغلم باشه و نظارت کامل بر جریان پخت و پز مواد داشته باشه,, کابینت قابلمه ها و کشوی ملاقه و ابزار بی خطر آشپزخونه هم خونه ی مامان بزرگی هم خونه ی خودمون کاملا در اختیارته و از فعالیتای بیشمار روزانه مون جمع کردن اونا بعد از هر بار پخش و پلا کردن بدستای ...
نویسنده :
مامان فريبا
11:09